کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد اثر دکتر هنریت کلاوسر، یک کتاب فوق العاده عالی در مورد نوشتن و خلق کردن است. عنوان دوم کتاب، بدانید چه می خواهید و به دستش بیاورید می باشد.
خانم هنریت کلاوسر در دانشگاه های مختلفی از جمله واشنگتن، سیاتل، کالیفرنیا، کانادا و… تدریس کرده است و سمینارهای متعددی در مورد روانشناسی و روانکاوی برگزار کرده است.
بنویس تا اتفاق بیفتد در ۲۰ فصل نوشته شده است که در هر فصل نویسنده ماجرای فرد یا افرادی را بررسی می کند که از طریق نوشتن به خواسته ها و آرزو های خود رسیده اند. برای هر فردی این نوشتن و مکتوب کردن به طریقی جواب داده است.
سر فصل های کتاب عبارتند از:
- بنویس تا اتفاق بیفتد
- آگاهی نسبت به خواسته: تعیین اهداف
- جمع بندی نظریه ها: صندوق پیشنهادهای مغز
- آماده دریافت شدن
- بررسی ترس ها و احساس ها
- دستیابی به آزادی: تمام و کمال نوشتن تا رسیدن به نتیجه
- ساده گرفتن کار: فهرست کردن
- تمرکز به روی نتیجه
- محیط را تغییر دهید: رفتن به کنار آب برای نوشتن
- زندگی روزمره خود را مکتوب کنید
- متعهد شدن
- روی هم چیدن اهداف: بالا بردن موانع
- یک گروه تشکیل دهید: چه چیزی و چه موقع؟
- به دست گرفتن ابتکار عمل
- نامه نوشتن به خدا
- مقاومت پر معناست
- ایجاد یک مراسم آیینی
- رها کردن: برقراری تعادل
- سپاسگزاری
- از پس شکست برآمدن
ایده کلی این کتاب بسیار ساده است و در همان ابتدای کتاب می توانید متوجه آن شوید. و آن هم این است که اگر خواسته ای دارید، آن را بنویسید تا شاهد رخ دادنش باشید. در تمامی کتاب نویسنده سعی کرده است این موضوع را شفاف تر بیان کند و اهمیت آن را نشان دهد.
هنریت کلاوسر در ابتدای کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد میگوید:
بعضیها دفتر خاطرات دارند؛ بعضیها افکار خود را روی دستمال، پشت پاکت های نامه، تکه کاغذهای بریده شده از یک دفتر یا هر تکه کاغذ دیگری که دم دست باشد مینویسند. نگران نوع کاغذی که استفاده می کنید یا اینکه باید در یک دفتر بنویسید یا روی یک تکه کاغذ نباشید. هر نوع کاغذی اعم از خط دار یا بیخط، گران یا ارزان، در یک دفتر یادداشت یا جدا از آن، و با هر نوع خودکاری – یا مدادی – با هر رنگی مناسب است. تنها قانون من این است که هر بار چیزی مینویسید زیر آن تاریخ بزنید.
درباره کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد
کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد به موضوع خیلی مهم نوشتن اهداف می پردازد.
همان طور که شما هم احتمالا می دانید در دنیا تحقیقات زیادی در مورد نوشتن انجام شده است، مثلا تحقیقی که در دانشگاه هاروارد انجام شد که در آن از افراد هنگام فارغ التحصیل پرسیدند آیا اهداف خود را مکتوی کرده اند و آن را در جایی نوشته اند؟ که در حدود ۳ درصد این کار را انجام داده بودند. اما تحقیق به همین جا ختم نمی شد… در چند سال آینده زندگی این افراد را بررسی، و مشاهده کردند:
افرادی که اهداف کتبی دارند از زندگی بهتری نسبت به بقیه برخوردار هستند.
تاثیر نوشتن اهداف را نمی شود انکار کرد و کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد نیز با مثال های زیاد روی این موضوع تاکید کرده است.
اما چیزی که کمبود آن در کتاب احساس می شود این است که صرفا به خواننده این پیام را ارسال می کند که فقط بنویسید. هنگامی که داستان آدم های مختلف در کتاب را می خوانید بیشتر قسمت نوشتن خواسته ها و اهداف و دیگر موارد مربوط به نوشتن را می بینید اما به ندرت و خیلی خیلی کم به تلاش افراد در راه رسیدن به آن خواسته اشاره شده است. و این ممکن است پیام اشتباهی به ناخودآگاه مخاطب ارسال کند.
به نظر من بهتر بود که نویسنده در کنار این موارد از تلاش و کوشش افراد هم مطالبی ذکر می کرد تا خواننده آگاه میشد که صرف نوشتن به ندرت باعث می شود آرزوها به حقیقت منجر شود.