اختلاف عجیب آمار بانک مرکزی و مرکز آمار از تولید ناخالص داخلی ایران
یک ماه پیش مرکز آمار ایران اعلام کرد اقتصاد ایران، تابستان امسال ۷.۱ درصد نسبت به تابستان سال قبل رشد کرده است. ولی این هفته بانک مرکزی گفت نرخ رشد اقتصادی تابستان امسال ۳.۶ درصد بوده که تقریباً نصف رقم مرکز آمار است.
ولی اختلاف اصلی آمارهای این دو نهاد نه بر سر نرخ رشد اقتصادی، بلکه بر سر حجم کل اقتصاد کشور است؛ اختلافی که در سالهای اخیر تشدید هم شده است.
برای مثال مرکز آمار، تولید ناخالص داخلی ایران در تابستان امسال را ۴۸۰۳ هزار میلیارد تومان برآورد کرده که ۹۸۶ هزار میلیارد تومان (۲۵.۸ درصد) بیشتر از رقم اعلامی بانک مرکزی است. به عبارت دیگر، بانک مرکزی معتقد است مرکز آمار میزان متوسط کالا و خدمات تولیدی هر ایرانی در تابستان امسال را تقریباً ۱۲ میلیون تومان زیاده از حد برآورد کرده است.
به طور کلی پنج سال (۲۰ فصل) است که مرکز آمار تولید ناخالص داخلی ایران را بیش از ۲۰ درصد بیشتر از بانک مرکزی تخمین زده است.
همان طور که در نمودار بالا میبینید، در سه زمستان اخیر برآورد مرکز آمار از تولید ناخالص داخلی بیش از یکونیم برابر رقم اعلامی بانک مرکزی بوده است.
تشخیص اینکه ارقام کدام نهاد درستتر است، کار سادهای نیست. ولی این سطح شدید اختلاف نشان میدهد دستکم یکی از این دو نهاد تصویر نادرستی از وضع اقتصاد ایران دارد. لازم به یادآوری است که اینها ارقام تولید ناخالص داخلی به قیمت جاری (قیمت روز) و پیش از حذف اثر تورم و برگرداندن به قیمت ثابت است.
نرخ رشد اقتصادی از روی میزان افزایش تولید ناخالص داخلی به قیمت ثابت محاسبه میشود و به همین دلیل تا حدی تابع تخمین هر نهاد از سطح تورم است. اگرچه پنج سال است که مرکز آمار مرجع رسمی محاسبه و اعلام نرخ تورم شده، ولی بانک مرکزی همچنان به بررسی و محاسبه این شاخص ادامه میدهد. بهار امسال مشخص شد که بانک مرکزی معتقد است نرخ تورم بیش از شش واحد-درصد بیشتر از رقمی است که مرکز آمار اعلام کرده بود.
تولید ناخالص داخلی چیست و چه ارتباطی با درآمد مردم دارد؟
تولید ناخالص داخلی هر کشور قرار است حجم و بزرگی اقتصاد آن را نشان بدهد و به سه روش مختلف قابل اندازهگیری است.
روش اول، اندازهگیری ارزش تمام کالاها و خدماتی است که در یک کشور در یک بازه زمانی مشخص تولید میشود و از آن به عنوان «محصول ناخالص داخلی» هم یاد میشود.
روش دوم محاسبه تولید ناخالص داخلی، جمع کردن میزان پولی است که همه فعالان اقتصاد، شامل دولت، بخش خصوصی و مردم در یک بازه زمانی مشخص خرج کردهاند.
روش سوم – که مرسومترین راه محاسبه تولید ناخالص داخلی است – جمع کردن درآمد همه اشخاص حقیقی و حقوقی است؛ به این ترتیب که حقوق افراد، سود کسبوکارها، خالص تراز تجاری (ارزش صادرات منهای واردات) و مالیات اخذ شده از مصرف را با هم جمع میکنند تا «درآمد ناخالص داخلی» را محاسبه کنند.
همان طور که مشخص است، اندازهگیری دقیق و نسبتاً سریع این شاخص تقریباً غیرممکن است و نهادهای مسئول با انجام یک سری آمارگیری از مردم و کسبوکارها و جمعآوری دادهها از منابع مختلف، تلاش میکنند تولید ناخالص داخلی را تخمین بزنند.
روی کاغذ، هر سه روش محاسبه تولید ناخالص داخلی باید به رقم یکسانی برسند؛ ولی در عمل هر نهادی برای برطرف کردن اختلافها به نوعی ارقام خام را بر اساس مدلسازیهایشان تعدیل میکند. همین تخمینها و عدم قطعیتها باعث میشود که اندکی اختلاف بین برآورد نهادهای مختلف از تولید ناخالص داخلی طبیعی باشد؛ با وجود اینکه هر دو نهاد میگویند این شاخص را بر اساس استاندارد توصیهشده سازمان ملل موسوم به «ISIC» محاسبه میکنند.
البته یک عامل احتمالی اختلاف این است که مدلسازی مرکز آمار بر اساس سال پایه ۱۳۹۰ است؛ در صورتی که بانک مرکزی وضع اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۵ را پایه محاسباتش قرار داده است.
به هر حال «تولید ناخالص داخلی» تنها شاخصی برای اقتصاددانان نیست، چرا که نمایانگر وضع معیشتی مردم هم هست.
با کم کردن میزان تشکیل «سرمایه ثابت» از تولید ناخالص داخلی و بعد تقسیم این رقم بین جمعیت یک کشور، به «درآمد سرانه خالص ملی» میرسیم که همان طور که از نامش پیداست، تخمینی از متوسط درآمد هر فرد است.
همین است که اختلاف قابل توجه برآورد نهادهای مختلف از تولید ناخالص داخلی میتواند تصویر اشتباهی از سطح کلی درآمد مردم به سیاستمداران و سیاستگزاران بدهد.