توضیحات
سلمانی دیگر پرسید: «در باره ش چی می دونی ؟» مشتری پرسید: «راستی اون کیه؟ یه دختر جوونه ؟ » سلمانی جواب داد: «نه، جوون نیس. فکر کنم چهل سالی داشته باشه. ولی با این سنش هنوز شوهر نکرده. به همین خاطره که من اصلن نمی تونم باور کنم…»
جوانک درشت استخوان چهار شانه ای که پیراهن ابریشمی او خیس عرق بود پرید وسط حرف سلمانی «نمی توانم باور کنم و زهر مار. یعنی تو هیچ ارزشی برا حرف یک زن سفید در مقابل یک سیا قائل نیستی؟»
سلمانی جواب داد: «نمی تونم باور کنم که «ویل میس» این….