توضیحات
تا قبل از جنگ جهانی دوم، هنوز هم آثاری از «خوش بینی در روابط بین ملتها موج میزد. و آزادی انتخابی برای بشر در هر دو سوی خیر و شر فراهم بود. جنگها از جمله امور شر تلقی می شدند و صلح خصوصأ در ممالک اروپایی چون دم مسیحایی، آرمان اخلاقی را تعالی میداد. امید به حل نزاعها در این چارچوب تحلیل می گردید، چنانکه گوبی رفتار حاکمان زمان زاییده اعتقاد مردمان است و ملتها خود را صاحب سرنوشت خویش می دانستند. تحقق «منافع عامه» نیز در هماهنگی ایشان در دنیایی صلح آمیز قابل تعقیب و تحصیل بود. هر چند این آرزوها از درون ویرانیها د یأسها ظاهر شده بود، با این حال روزنه امیدی باعث گردیده بود، تا آرزو همچنان پدر اندیشه باشد و عنصر هدف، بسیار نیرومند تر گردد. تزویرها مردم را رنجانده بود، ولی همچنان صلح جهانی، آرمان جایگزین آن تلقی می شد.
اما به یکباره همه چیز فرو ریخت و چون نحوست دین در دوران رنسانس…..